از پدر بزرگ وهابی تا نوههای عاشق سلیمانی
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۷۰۲۳۹
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، میدان شهدا، خیابان ابن سینا و کوچه پسکوچهها را قدم میزنم تا به روایتی از دو بانوی تازه مسلمان شده تایلندی برسم، در راه فکر میکنم اسلام چه جذابیتی برای مردمان خارج از مرز این کشور و حتی خارج از مرز خداپرستی دارد؟ «انقلاب ما انفجار نور بود»، این جمله امام خمینی(ره) در پیش چشمم نقش میبندد، انقلاب نور اسلام را به دنیا نشان داد، پرچم یازینب(س) نظرم را جلب میکند، نقش زنان در جامعهسازی چیست؟ به مقصد رسیدهام و درحال مصاحبه هستم اما هنوز فکرم درگیر است که زن مسلمان چه دارد که دیگران ندارند و با صدای دختران اهل تایلند در اصفهان به خود میآیم، «اسم من امامه است از کشور تایلند و یک سال و نیم است که ایران آمده ام و مسلمان و شیعه هستم»، نام من هم رقیه است، اهل تایلند و حدود ۴ سال است که به ایران آمدهام».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرتوهای انقلاب اسلامی بر زندگی پدر بزرگ وهابی
فارس: چگونه با اسلام و جریان تشیع آشنا شدید؟
امامه: خانواده من از زمان پدربزرگم به ایران آمده و در قم خانه داشتهاند و اینجا درس خواندند بنابراین از کودکی اسلام را میشناختیم؛ پدربزرگم قبلاً وهابی بود.
از تایلند تا پای درس آیت الله بهجت
پدر بزرگم در جریان انقلاب اسلامی ایران شیعه شد و به ایران آمد و نویسنده کتاب (امام خمینی کیست؟) و (گریه نکن مادر) که به زبان فارسی هم ترجمه شده، است و پدرم از کودکی در ایران زندگی کرده و در نماز جماعت و جلسات اخلاق آیت الله بهجت در قم شرکت میکرد.
فارس: در کشور شما پذیرش اسلام و عمل به احکام چگونه است؟
رقیه: در کشور ما آزادی وجود دارد و محدودیتی درباره پذیرش اسلام نیست، اما عمهام تعریف میکند قبلاً که میخواست درس بخواند نمیتوانسته حجاب داشته باشد اما الان میتوانیم با دامن بلند و لباس آستین دار و روسری به مدرسه برویم که ما هم با این لباس به مدرسه رفتیم و چند خانواده اهل سنت هم که ما را دیدند دخترانشان با حجاب آمدند.
فارس: در کشورتان فضای دینی حاکم چگونه است؟
امامه: آیین رایج در کشوری که معبد و خدایان متعددی دارد بتپرستی است، مثلا برای رفع نیازهایشان برای درخت و عروسک نذر می کنند و غذا، میوه و آب میآورند و یا در جشن سال نو از فرشته آب نیازهایشان را میخواهند، در آیین بتپرستی اعتقاد به خدای واحد وجود ندارد، بنیانگذار آیین بت پرستی، سیتاتا بوده که از هندوستان این آیین را گرفته، او پادشاه کشور بوده که از زندگی راحت چشم میپوشد و به جنگل میرود تا به حقیقت جهان برسد و اتفاقات بسیاری مانع او میشود ولی او به مسیر خود ادامه میدهد سپس بین مردم برمیگردد، او کتاب هم دارد، ما در مدارس میخواندیم ولی دنبالش نرفتیم.
پنج قانون ادیان تایلند که شبیه اسلام است
او بت پرستی را قبول نداشته اما به مرور زمان پیروانش با تحریف عقاید او بت پرست شدند، برخی معتقدند او یکی از پیامبران خدا بوده و به مرور زمان تغییر کرده است، برخی از آداب آنها با مسلمانان نزدیک و مشترک است بطور مثال پنج قانون حرام بودن شراب، حرام بودن خیانت به همسر، پرهیز از آزار حیوانات، ممنوعیت ربا و حرام بودن دروغگویی از جمله این شباهتهاست.
زنان برای رشد باید قید همسر، فرزند و شادیهای زندگی را بزنند
آیین بت پرستی درباره زن و جایگاه آن سکوت کرده ولی معتقدند زن هم میتواند مثل مرد از دنیا فاصله بگیرد و به مراتب بالا رسیده و عابد شود، زنان در چنین موقعیتی بایستی مواظب حرف زدن و رفتارشان باشند، مثل راهبهها زندگی کنند، جالب است که وقتی غذا میخورند غذاها، نوشیدنیها و میوهها را با هم مخلوط میکنند و یکجا میخورند، این یعنی علاقهای به دنیا ندارند و فقط برای سیر شدن و رفع گرسنگی غذا میل میکنند و به این شکل به خود سختی میدهند.
ازدواج راهبهها ممنوع است و اگر قبلاً ازدواج کرده باشند باید از همسر و فرزند خود جدا شوند.
دوست داشتم رهبر ایران را از نزدیک ببینم
فارس: چه شد اصلا به ایران آمدید؟
امامه: وقتی ۱۵ ساله بودم در مدارس مشترک در تایلند درس میخواندم، دوست داشتم بدانم دین اسلام چه میگوید، علاقهای نداشتم با آقایان یکجا باشم، چون شوخی میکردند، آنجا را دوست نداشتم و میخواستم فرار کنم، در مدرسه فقط من حجاب داشتم و بعد که به جامعه المصطفی رفتم و آنجا درباره ایران شنیدم دوست داشتم که به ایران بیایم و رهبر ایران را از نزدیک ببینم.
رقیه: از فضای مدارس آنجا خسته شده بودم آقایان آنجا وقتی من را با حجاب میدیدند به من نزدیک نمیشدند و میپرسیدند شما مو دارید؟ گوش دارید؟ آنجا درگیر چیزهای بی ارزش بودند، چه بپوشند؟ چه بخورند؟ با چه آقایی ارتباط داشته باشند؟ آنها نمیدانستند هدف زندگیشان چیست! من از این فضا خسته شدم، بنابراین وارد حوزه شدم.
دین ما همه چیز دارد
همزمان با آشنایی با اسلام فهمیدم چرا زندگی میکنیم، من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم ولی درباره دین اسلام اطلاعاتی نداشتم و وقتی وارد حوزه شدم فهمیدم چرا زندگی میکنیم،به این نتیجه رسیدم دین اسلام جامع و کامل است و درباره همه موضوعات از جمله سلامتی، سبک زندگی و... فلسفه دارد.
فارس: از تجربه حضورتان در ایران بگویید؟
امامه: در یک سال و نیمی که در ایران زندگی میکنم، تصورم از اینجا وجود امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س)، علما و شهدا است.
راهیان نور از نگاه یک دختر تایلندی
رقیه:۴ سال است که ایران هستم، قبل از اینکه به ایران بیایم باید امتحان می دادم و پس از قبولی به قم آمدم، خیلی احساس خوب و آرامی داشتم، به اردوی راهیان نور رفتم که خیلی دوست داشتنی و جذاب بود.
امامه: در تایلند به همراه یکی از استادان خود در یوتیوب درباره شهدا مطلب میگذاشتیم، وقتی راهیان نور رفتم، مثل بهشت بود، من شهید مهدی باکری را خیلی دوست دارم.
عکس حاج قاسم در بازارهای تایلند دست به دست میشود
رقیه: (با گریه میگوید) یک هفته بود به ایران آمده بودم که خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدم، باور نمیکردم! آیا واقعی است! آیا دروغ است! خیلی ناراحت کننده بود، ما حاج قاسم سلیمانی را در تایلند از طریق یوتیوب از طریق نامه که نوشته بود و ترجمه شده بود شناختیم، در سوریه و عراق خیلی برای اسلام کار کرد، در تایلند تصاویر و فیلمها را برای ما ترجمه میکردند، وقتی شهید شد، در بازارهای تایلند مردم عکس او را میخریدند با اینکه مسلمان نبودند.
حتی خیلی از جوانان تایلند عکس او را روی پیراهنهایشان چاپ میکردند و سردار سلیمانی در بین مردم و به خصوص جوانان تایلند از احترام و محبوبیت بسیار برخوردار است.
شعر پادشاه تایلندی برای امام حسین(ع)
فارس: آیا کشور شما قهرمان ملی دارد؟
رقیه: کشور ما به دنبال آمریکا است به همین خاطر داشتن قهرمان ارزشی ندارد؛ پادشاه ما قسمتی از کشورمان را داد تا تایلند را نگه دارد، متاسفانه در کشور ما به قهرمان اهمیتی داده نمیشود، یک نفر در سالهای خیلی قبل از ایران برای تبلیغ اسلام به تایلند آمد، به نام احمد قمی و با پادشاه صمیمی بود به همین جهت پادشاه با شیعیان هم صمیمیت داشت.
پادشاه به همین دلیل برای امام حسین(ع) شعر گفته است و در مراسم محرم هم شرکت میکند، در تایلند دو گروه شیعه شیعه قدیمی و شیعه انقلابی داریم.
فارس: نظرتان درباره جایگاه زنان در ایران چیست؟
رقیه: زنان ایران از لحاظ امنیتی که دارند خیلی خوشبخت هستند، در تایلند پیرزن هشتاد ساله مورد تجاوز مرد شراب خوار قرار گرفته! در کشور ما قانون محکم وجود ندارد!
اگر مردی به زنی تجاوز کند حکم او زندان تا ابد است اما به مناسبت های مختلف با تخفیف از زندان آزاد میشود.
در ایران معمولا آقایان به زن و فرزند خود اهمیت و ارزش میدهند، من دیدهام که خانمها کارشناسی درس میخوانند، ارشد و دکترا میخوانند، بچهدار هم میشوند اما در تایلند به فضای علمی برای زن اهمیت نمیدهند، برای زنان ایران استخر مجزا وجود دارد ولی در تایلند اینطور نیست.
از فرهنگ حیا در تایلند تا نفوذ فرهنگ اروپا
در آیین بتپرستی تایلند حیا، حد و حدود وجود داشت، اما مردم درحالحاضر به فرهنگ غربی مبتلا شده اند.
فارس: دوست داشتید در کربلا جای کدام یک از شهدا بودید؟
رقیه: جون غلام امام حسین(ع) که به شهادت رسید نشان میدهد هر که هستی باید انسان باشی و میتوانی به بالاترین جایگاه برسی.
امامه: من حضرت زهرا(س) را خیلی دوست دارم و اعتقاد دارم سلام ما را میشنود، ایشان از ولایت دفاع کردند.
فارس: آیا اربعین به کربلا رفتهاید؟
امامه: سال قبل رفتم و خیلی عالی بود.
رقیه: دو سال قبل رفتم، در اربعین واقعاً حجاب داشتن کار سختی بود. اما الآن ما خیلی راحتیم لباس خنک و چادر مناسب داریم، حضرت زینب(س) در آن شرایط درگیری، حجاب داشتند، درحالی که اسیر و شکنجه شدند، اگر ما به خدا اعتقاد و اعتماد داریم چرا از دستورات او پیروی نمیکنیم؟!
فارس: اربعین را چطور دیدید؟
امامه: اربعین جمعیت زیادی وجود داشت اما آب و غذا بود و فکر میکردم در کربلا آب و غذا به زن و بچه امام حسین(ع) نرسید اما عراقیها برای زوار امام حسین(ع) کم نمیگذارند، اجازه نمیدهند تشنه و گرسنه بمانیم.
فارس: ما در زمانی زندگی میکنیم که امام عصرمان در غیبت است و شاید وظیفه ما نسبت به مردم زمان پیامبر(ص) سختتر باشد، از احساس تان نسبت به امام زمان(عج) بگویید؟
امامه: من درحوزه تایلند با ایشان آشنا شدم، امام حسین(ع) مرا با ایشان آشنا کرد، در مجلس روضه امام حسین(ع) فهمیدم که امام زنده داریم و او برای ما پدری میکند، در حوزه به ما میگویند اینجا خانه امام زمان(عج) است و او پشتیبان و حامی ما است.
وظیفه داریم برای امام زمان(عج) کار کنیم
رقیه: من هم برای اولین بار در مجلس روضه امام حسین(ع) بود که فهمیدم امام زنده داریم و ایشان به ما توجه دارند، پدرم میگوید شما وظیفه دارید برای امام زمان(عج) کار کنید، با خودم میگویم من ایران آمدهام برای چه؟ برای کار کردن برای امام زمان(عج) و سعی میکنم در اینستاگرام فیسبوک و یوتیوب برای ایشان کار کنم، مذهبی، غیرمذهبی، ایرانی و غیر ایرانی را رها کنیم و خدا را داشته باشیم، غیر از چهارده معصوم همه اشتباه دارند، به خدا اعتماد کنیم.
به گزارش فارس، به منظور جلوگیری از بروز مشکلات احتمالی از سوی جریانات تندرو و در کشور تایلند برای این دو فرد، از انتشار عکس واضح، گزارش ویدئویی و همچنین نام کامل آنها پرهیز شده است.
پایان پیام/۶۳۱۰۶
منبع: فارس
کلیدواژه: مسلمانان تایلند دختر تازه مسلمان شده سردار سلیمانی و خارجی ها انقلاب اسلامی تایلند حقوق زن امام زمان عج امام حسین ع ایران آمده برای امام کشور ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۰۲۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022